یافاطمه

یافاطمه

وبلاگ عاشقان حضرت زهرا (س)
یافاطمه

یافاطمه

وبلاگ عاشقان حضرت زهرا (س)

نور فاطمه از نور پیامبر است

  

به ادامه مطلب بروید:  

 

 

 عمار مى گوید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) را دیدم که به منزل صدیقه زهرا(سلام الله علیها) وارد شد، هنگامى که فاطمه (سلام الله علیها) آن حضرت را مشاهده نمود، عرض کرد: به نزدیک من آى ، تا از آن چه در گذشته به وقوع پیوسته ، و آن چه تا روز قیامت واقع خواهد شد، و از آن چه هرگز واقع شدنى نیست ، با تو سخن گویم .
سپس عمار چنین گوید: دیدم امیرالمؤمنین (علیه السلام) بدون آن که پاسخى به زهرا بگوید: به عقب برگشت . من نیز با او به عقب برگشتم .
امیرالمؤمنین (علیه السلام) از نزد حضرت زهرا(علیه السلام) به حضور پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) شتافت و به محض ورود او رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: یا اباالحسن ! نزدیک تر بیا، و چون على (علیه السلام) جلوس نمود، پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به او فرمود: یا على ! من داستان را بازگو کنم ، یا که تو خود مى گویى ؟
على (علیه السلام) فرمود: اگر شما لب به سخن بگشایید، نیکوتر و زیباتر است .
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: گویى من همراه تو بودم که بر حضرت صدیقه زهرا(سلام الله علیها) وارد شدى ، و او چنین و چنان گفت ، و تو از آن جا (به نزد من ) بازگشتى و (مطلب را با من در میان گذاشتى ).
على (علیه السلام) عرض کرد: بلى یا رسول الله !
و سپس افزود: آیا نور فاطمه از نور ماست ؟
پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: مگر این موضوع را نمى دانى ؟
آن گاه على (علیه السلام) سجده شکر به جاى آورد.
(طرز سؤ ال و جواب ، نشان مى دهد که این پرسش و پاسخ فقط براى تفهیم موضوع به دیگران است ((آیا نور فاطمه از نور ماست ؟ - آرى ، مگر تو خود نمى دانى ؟)) در این جا ندانستن مطرح نیست ، و على (علیه السلام) نمى گوید نه نمى دانم ، بلکه همان طور که گفته شد، این گفت و شنود براى تشریح موضوع ، جهت آگاهى دیگران و بس ).
عمار مى گوید: امیرالمؤمنین (علیه السلام) از حضور پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به سوى فاطمه (سلام الله علیها) روان شد و من نیز همراه او وارد خانه زهرا(سلام الله علیها) شدم .
حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عرض کرد: یا امیرالمؤمنین ! از این جا به حضور پدرم برگشتى و آنچه را که من به تو گفته بودم ، به آن حضرت بازگو نمودى ؟
على (علیه السلام) فرمود: بلى ، چنین بود یا فاطمه !
حضرت زهرا(سلام الله علیها) عرض کرد: یا اباالحسن ! هنگامى که خداى تعالى ، نور وجود مرا آفرید، این نور پیوسته خداوند را تسبیح و ستایش مى کرد. سپس پروردگار آن را به درختى از درختهاى بهشتى امانت داد، و این نور همواره پرتوافکن و روشنایى بخش بود، تا این که پدرم به بهشت وارد گردید، و از جانب خداوند تبارک و تعالى به او الهام شد که از میوه آن درخت بر گیرد و آن را میل نماید؛ در آن هنگام ، نور مرا خداى سبحان به صلب پدرم ، و بعدا به رحم خدیجه بنت خویلد منتقل فرمود، تا این که از او متولد شدم ، من از همان نورم ، و از آنچه که در گذشته واقع شده است و یا در آینده واقع خواهد شد، و از آنچه که هرگز واقع نشده است ، باخبر هستم . یا اباالحسن ! مؤمن با نور خدایى نظاره مى کند)). 

منبع:www.islamicecenter.com

نظرات 1 + ارسال نظر
fallout چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 16:42 http://www.gamelego.rozblog.com

سلام خیلی وبلاگت بی نزیره به مطلب گذاشتن ادامه بده و بروز شو.....

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.