یافاطمه

یافاطمه

وبلاگ عاشقان حضرت زهرا (س)
یافاطمه

یافاطمه

وبلاگ عاشقان حضرت زهرا (س)

معجزاتى از فاطمه زهرا(سلام الله علیها)

 

 

به ادامه مطلب بروید:

اقرار به رسالت پدر در شکم مادر

وقتى که کفار از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) انشقاق قمر را خواستند، زمانى بود که خدیجه (سلام الله علیها) به فاطمه (سلام الله علیها) حامله بود و خدیجه از این سؤ ال کفار ناراحت شده و گفت : زهى تاءسف براى کسانى که محمد را تکذیب مى کنند! در حالى که او فرستاده پروردگار من است .
پس فاطمه (سلام الله علیها) از شکم مادرش صدا کرد: اى مادر! نترس و محزون نباش ، زیرا خدا با پدر من مى باشد.
پس وقتى که مدت حمل خدیجه (سلام الله علیها) تمام شد و موقع حمل رسید، خدیجه فاطمه (سلام الله علیها) را به دنیا آورد و او به نور جمال خود تمام جهان را روشن و منور ساخت (388))).

327- سخن گفتن در رحم مادر

فاطمه (سلام الله علیها) در رحم مادرش خدیجه (سلام الله علیها) سخن مى گفت و آرام بخش و تسکین خاطر او بود، خدیجه (سلام الله علیها) در پاسخ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) که پرسید با که سخن مى گویى ؟ گفت : الجنین الذى فى بطنى یحدثنى و یونسنى ؛ فرزندى که در رحم دارم ، با من سخن مى گوید و مونس من است )). کسى که جبرئیل به دختر بودنش خبر مى دهد: یخبرنى آنها انثى (389).

328- برکت غذا

على (علیه السلام) مى فرماید: روزى به بازار رفتم ، یک درهم گوشت و یک درهم ذرت خریدم و به خانه آوردم . فاطمه (سلام الله علیها) مشغول پختن آن شد. وقتى که آماده نمود، فرمود: اى کاش ! مى رفتى پدرم را دعوت مى کردى .
من رفتم و دیدم حضرت رسول ، خوابیده و مى گوید: از گرسنگى در حال خواب ، به خدا پناه مى برم .
گفتم : یا رسول الله ! نزد ما غذایى هست .
پس دستش را به من داد و آمدیم و چون به خانه رسیدیم ، به فاطمه (سلام الله علیها) فرمود: غذا را بیاور. فاطمه نیز غذا را در دیگى گذاشته خدمت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آورد.
حضرت پارچه اى را روى غذا کشید و فرمود: خدایا! غذاى ما را برکت ده .
سپس فرمود: یک پیمانه به عایشه بده . فاطمه یک پیمانه براى او فرستاد.
بعد فرمود: یک پیمانه به ام سلمه بده . براى او نیز فرستاد. تا این که به هر یک از نه همسرش یک سهم فرستاد.

329 - درخشیدن نور از ملحفه فاطمه

روایت شده است : که على (علیه السلام) از یک نفر یهودى مقدارى جو قرض کرد و در مقابل آن ، ملحفه حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را که از پشم بود، گرو گذاشت . یهودى آن را برد و در خانه اش گذاشت . هنگام شب زن یهودى براى کارى به آن اطاقى که ملحفه در آن بود رفت . ناگهان نورى را در حال درخشش دید که اطاق را روشن کرده بود. به سوى شوهرش برگشت و به او گفت : در آن اطاق ، روشنایى بزرگى را دیدم .
شوهرش نیز تعجب کرد و فراموش کرده بود که ملحفه فاطمه (سلام الله علیها) را در آن جا گذاشته است . سریع برخاست و وارد آن اطاق شده ، دید شعاع نور ملحفه ، پخش شده و مانند نور ماهى است که از نزدیک طلوع کرده باشد. از این مسئله در شگفت شد. به جایى که ملحفه را گذاشته بود، دقت کرد و فهمید که این نور از همان ملحفه است . یهودى رفت و قوم و خویشانش را فرا خواند و همسرش نیز قوم و خویشان خود را حاضر ساخت . بیش از هشتاد هزار نفر از یهودیان جمع شدند. همه آنان وقتى این امر را دیدند، مسلمان شدند(390).

330 - چرخیدن آسیاى دستى به خودى خود

جناب ابوذر مى گوید: پیامبر خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) مرا به دنبال على (علیه السلام) فرستاد. به خانه اش رفتم و او را خواندم ، ولى پاسخ مرا نداد. و آسیاب دستى را دیدم که بدون اینکه کسى باشد به خودى خود، مى گردد. دوباره او را خواندم ، بیرون آمد و با هم نزد رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) رفتیم و پیامبر متوجه على (علیه السلام) شد و چیزى به او گفت که من نفهمیدم .
گفتم : شگفتا! از دستاسى که بدون که بدون گرداننده مى گردد.
آن گاه پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: خداوند قلب دخترم فاطمه و اعظا و جوارحش را پر از ایمان و یقین کرده و چون خداوند ضعف او را دانست ، پس در روزگار سختى به او کمک کرد و کفایتش ‍ نمود. مگر نمى دانى که خداوند، فرشتگانى را قرار داده تا خاندان محمد را یارى دهند(391)؟!

331 - شرکت در مباهله

عده اى از نصاراى نجران نزد رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) آمدند و پیشاپیش آنها سه تن از بزرگانشان به نامهاى ((عاقب )) و ((محسن )) و ((اسقف )) بودند، در حالى که دو تن از مشهورین یهود هم همراه آنها بودند تا از پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) سؤ الاتى کنند.
اسقف پرسید: اى ابوالقاسم ! چه کسى پدر موسى بود؟
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: عمران .
سؤ ال کرد: پدر یوسف چه کسى بود؟
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: یعقوب .
پرسید: پدر و مادرم فدایت ، پدر تو کیست ؟
فرمود: عبدالله پسر عبدالمطلب .
اسقف سؤ ال کرد: پدر عیسى که بود؟
پیامبر ساکت ماند؛ جبرئیل نازل شد و گفت : او روح خدا و کلمه او بود.
اسقف گفت : آیا روح بدون پدر مى شود؟
پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) ساکت گردید. در این هنگام وحى نازل شد:
ان مثل عیسى عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال کن فیکون (392)؛
همانا مثل خلقت عیسى از جانب خدا مثل خلقت آدم ابوالبشر است که خداوند او را از خاک بساخت ، سپس بدان خاک گفت : بشرى به حد کمال باش ، چنان شد.
وقتى پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) این آیه را خواند، اسقف از جاى خود پرید، زیرا که براى او قابل قبول نبود که بشنود عیسى (علیه السلام) از خاک است . بعد گفت : اى محمد! ما این مطلب را نه در تورات دیده ایم و نه در انجیل و زبور یافته ایم ، این مطلبى است که فقط تو مى گوئى .
پس پروردگار وحى فرمود: فقل تعالوا ندع ابنائنا(393)....
اسقف و همراهان او گفتند: اى ابوالقاسم ! انصاف دادى ، پس وقت مباهله را معین نما.
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ان شاء الله فردا صبح .
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) هنگام صبح بعد از نماز دست على (علیه السلام) را گرفت و بانوى دو جهان فاطمه (سلام الله علیها) را پشت سر و امام حسن (علیه السلام) را در سمت راست و امام حسین (علیه السلام) در سمت چپ خود قرار داد و به آنان فرمود: وقتى من دعا کردم شما آمین بگوئید. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلم ) به حالت دعا زانوهاى مبارک را بر زمین نهاد.
طایفه نصارى که این حالت را پنج تن مقدس مشاهده کردند، پشیمان شدند و بین خودشان مشورت نموده و گفتند: سوگند به خدا، او پیامبر است و اگر با وى مباهله بکنیم ، حتما خداى تعالى دعاى او را مستجاب خواهد نمود و ما همه نابود خواهیم شد و هیچ چیزى نمى تواند ما را از نفرین وى نجات دهد و صلاح این است که با او مصالحه کنیم تا ما را از این کار (مباهله ) معاف دارد(394)

حرکت گهواره توسط فرشتگان

روایت است : آن حضرت گه گاهى در حال نماز که بود، کودکش گریه مى کرد و مى دیدند گهواره حرکت مى کند و فرشتگان آن را حرکت مى دادند.(399)

337 - حرام بودن آتش بر فاطمه

روزى عایشه بر فاطمه (سلام الله علیها) وارد شد، در حالى که آن حضرت براى حسن و حسین (علیه السلام) با آرد و شیر و روغن در دیگى غذاى حریره درست مى کرد. دیگ بر روى اجاق و آتش مى جوشید و بالا مى آمد و فاطمه (سلام الله علیها) آن را با دست خود هم مى زد.
عایشه با اضطراب و نگرانى از نزد او بیرون آمده ، نزد پدرش ابوبکر رفت و گفت : اى پدر! من از فاطمه چیز شگفت آورى دیدم ، و آن این که دست به درون دیگى که بر روى آتش مى جوشید برده ، آن را به هم مى زد.
گفت : دخترکم ! این را پنهان کن که کار مهمى است .
این خبر به گوش پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) رسید، بر بالاى منبر رفت و حمد و سپاس الهى را به جاى آورد، سپس فرمود:
همانا مردم دیدن دیگ و آتش را بزرگ شمرده و تعجب مى کنند. سوگند به آن کسى که مرا به پیامبرى برگزید، و به رسالت انتخاب فرمود، همانا خداى عزوجل آتش را بر گوشت و خون و موى رگ و پیوند فاطمه حرام کرده است ، فرزندان و شیعیان او را از آتش دور نمود، برخى از فرزندان فاطمه داراى رتبه مقامى هستند که آتش و خورشید و ماه از آنها فرمان بردارى کرده در پیش رویش جنیان شمشیر زده ، پیامبران به پیمان و عهد خود درباره او وفا مى کنند زمین گنجینه هاى خودش را تسلیم او نموده ، آسمان برکاتش را بر او نازل مى کند.
واى ، واى ، به حال کسى که در فضیلت و برترى فاطمه شک و تردید به خود راه دهد، و لعنت و نفرین خدا بر کسى که شوهر او، على بن ابى طالب را دشمن داشته به امامت فرزندان او راضى نباشد. همانا فاطمه ، خود داراى جایگاهى است و شیعیانش نیز بهترین جایگاهها را خواهند داشت . همانا فاطمه پیش از من دعا مى کند و شفاعت مى نماید و شفاعتش مى نماید و شفاعتش على رغم میل کسانى که با او مخالفت مى کنند، پذیرفته مى شود(400).

338 - مائده آسمانى

زمخشرى (401) در تفسیر خود، ذیل آیه کلما دخل علیها زکریا(402) از رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل مى کند:
در یکى از روزهاى قحطى مدینه که گرسنگى طاقتم را برده بود، زهرا برایم طبقى از غذا فرستاد، غذا را گرفته و به خانه زهرا درآمدم ، او را صدا زدم ، آمد و پارچه از روى طبق کنار زد. دیدم پر از گوشت و نان است . تعجب کردم و دانستم که این مائده هاى آسمانى است . به زهرا گفتم : این از کجاست ؟ جواب داد: از جانب خداى سبحان ، او هر که را بخواهد بى حساب روزى دهد.
اشک شوق بر دیدگان رسول (صلى الله علیه و آله و سلم ) دوید؛ آن گاه فرمود: حمد خدایى را که تو شبیه مریم قرار داد. و سپس على و حسن و حسین - علیهم السلام - و تمامى همسرانش را فرا خواند و همه از آن خوردند و سیر شدند، در حالى هنوز غذاها باقى بود.
فاطمه (سلام الله علیها) براى تمامى همسایگانش هم از آن فرستاد. آن روز گرسنگان مدینه همه به برکت کرامت زهرا(سلام الله علیها) سیر شدند(403).

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.